بخش دوم از پنل سوم دفاع مقدس
به گزارش روابط عمومی دفتر امور ایثارگران سومین پنل علوم معارف دفاع مقدس با حضور دکتر نوربالا، دکتر بیگ محمدی، دکتر ذاکریان، دکتر سنجری، اعضای هیئتعلمی، کارکنان و دانشجویان در تالار ابنسینا دانشکده پزشکی برگزار شد
در ادامه پنل سوم دکتر نوربالا به تشریع سازماندهی بهداشت و درمان در دفاع مقدس پرداخت و گفت و بنا به نظر دکتر احمدیان مسئول وقت بهداری کل سپاه قرار بر این شد که تمامی نیروهای بهداری سپاه را به اهواز فراخوان کنیم. تقریباً ۱۰ روزبه عید سال ۶۱ مانده بود که ما این کار را انجام دادیم. بهداری سپاه در آن زمان تعداد معدودی پزشک داشت ازجمله؛ شهید رهنمون، دکتر احمدیان، دکتر طهماسبی، دکتر دیانت، دکتر سادات، دکتر رضا محمدی و دکتر توانا و با خود ما جمعاً ۳۰ نفر میشدیم و کل کادر بهداری سپاه قبل از عملیات فتح المبین به ۴۰ نفر نمیرسید. این ۴۰ نفر قرار بود مسئولیت بهداری عملیات فتح المبین را در جبههای به آن گستردگی عهدهدار باشند. در همان سالها مسئولیت بهداری سپاه هم به من پیشنهاد شد ولی من چون به حرفه پزشکی علاقه داشتم و خواستم ذکات علمم را در همان حیطه تخصصی خودم ادامه دهم این مسئولیت را نپذیرفتم. بعدازآن قرارگاههای عملیاتی، ستاد امداد و درمان در قرارگاههای جنوب، غرب و شمال غرب هم توسط دوستان پزشک ساماندهی شد ولی از سال دوم جنگ و تشکیل یک ستاد هماهنگکننده میان ارتش، جهاد، شبکه بهداشت و درمان و هلالاحمر به وجود آمد که بتواند نیازمندیهای پزشکی را در مناطق عملیاتی ایجاد نمایند و به همین خاطر تغییرات بسیار اساسی درروند درمان بوجودآمد. وی اظهار داشت گروههای اضطراری بنا به درخواست مناطق عملیاتی از آغاز عملیاتها در جبههها برای کمکرسانی حضور پیدا میکردند بخشی از تیمهای اضطراری هم مستقیماً در لشگرها و بیمارستانهای صحرایی خط مقدم فعالیت میکردند، چراکه هرچه پزشک به خط مقدم نزدیکتر بود، سریعتر میتوانست فعالیتهای درمانی را آغاز نماید.
دکتربیگ محمدی یکی دیگر از سخنران پنل دفاع مقدس و از جانبازان دوران دفاع مقدس در پاسخ به این سؤال گفت چه لزومی دارد اتفاقی که ۳۰ سال قبل در کشور افتاده آن را دوباره بازکنیم ولی چیزی که به جنگ اصالت داد و هویت واقعی آن را ساخت، انگیزههای ایمان و معنویت موجود دوران دفاع مقدس بود سیر طبیعی تاریخ انقلاب بدان جا کشیده شد که مردم باانگیزههای اعتقادی به جبههها کشانده شود و این انگیزهها نسبت به سایر انگیزهها برتری پیدا کند و همین امر علت پیروزی ما در جبههها بود. ما بیشتر با افرادمان کار میکردیم تا تجهیزات، چون جنگ ما، جنگ معنوی بود و با ظواهر آن کاری نداشتیم. تمایز ما با سایر جنگها در هواپیما، موشک، بمب، اسلحه و تانک نبود بلکه معنویتی بود که در وجود رزمندگان ما متجلی شد ه بود بالاخره در طول زمان موقعیتهایی پیش میآید که تکرار نشدنی است اگر ما اینها را نگوییم گم میشود و افسانه میشود باید دستاوردهای جنگ را گفت وسعی شود آنها را حفظ کنیم. جهشهای خیلی بزرگی درزمینه? فکری، علمی، اعتقادی، فرهنگی و اخلاقی در جنگ برای ملت بزرگوار ما اتفاق افتاد که باعث تعجب دیگران شد و ثمرهاش پیشرفتهای جنگ الکترونیکی و صنایع موشکی است که از همان موقع شروع شد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه در ادامه با اشاره به این نکته که: در این جنگ یک عده فرار کردند، یک عده خانوادگی رفتند بعضی در حوزههای پزشکی فعالیت کردند درواقع میخواهم بگوییم یک عملکرد مثبت با یک تصمیم شخصی خود بود که در این جنگ به دفاع بپردازیم.
دکتر سنجری از پژوهشکده دفاع مقدس توضیحاتی در مورد عملیاتهای کربلای چهار و پنج ارائه داد وی گفت بعد از فتح خرمشهر ما به دنبال هدفی در خاک عراق بودیم تا پشت میز مذاکره از قدرت چانهزنی بالایی برخوردار باشیم بتوانیم حقمان را بگیریم هدف نهایی ما تصرف شهر بصره بود که به نام عملیات کربلای چهار با استفاده از تاریکی شب بهصورت ناگهانی صورت بگیرد ولی نیروهای عراقی به تمام محورهای موردنظر عملیاتی ما آگاهی کاملی داشتند در همان نیم روز مجبور به عقبنشینی نیروها گردید بهواسطه اینکه این عملیات لو رفت که در میان هم تعدادی شهید غواص از دست دادیم. بعدازاین مسئله تصمیم به اجرای عملیات جدید در کنار شرق بصره گرفته شد. انجام این عملیات ازنظر سیاسی و شرایط خاص آن زمان بسیار حیاتی و مهم بود و براین اساس تجهیزات زیادی برای آن فراهم شد سرانجام طی ۱۵ روز عملیات کربلای ۵ طرحریزی شد و در ۱۹ دیماه ۱۳۶۵ درحالیکه فرماندهان عراقی در مرخصی بسر میبردند، در یک غافلگیری استراتژیکی از منطقهای که بههیچعنوان دشمن تصور حمله از آن نقطه را نداشت، این عملیات شروع شد. دشمن در آن زمان بههیچعنوان تصور نمیکرد که بعد از شکست عملیات کربلای ۴ در طی ۱۵ روز عملیات دیگری با شرایط و ویژگیهای خاص انجام شود. شروع عملیات از منطقه کانال پرورش ماهی، جایی که دشمن با کمک کارشناسان نظامی غربی مستحکمترین خطوط دفاعی را در شلمچه برای حفاظت از شهر بصره ایجاد و اعلام کرده بود که ایرانیها بههیچعنوان نمیتوانند از این موانع عبور کنند. سرعت عملیات به نحوی بود که لشکر ۲۷ محمد رسولالله فقط دو ساعت بعد از آغاز عملیات توانست از این کانال عبور کند. درواقع عملیات بهگونهای انجام شد که در دو روز نخست عراقیها متوجه حمله نیروهای ایرانی نشدند. سه قرارگاه کربلا، قدس و نجف با حدود ۲۷ یگان سپاه در این عملیات شرکت داشتند. شکستن خط شلمچه برای عراق غیرقابلتصور بود. روز سوم عملیات، جانشین و وزیر دفاع صدام همراه با دوسوم ارتش عراق برای بازپسگیری مناطق تصرفشده توسط نیروهای ایرانی وارد منطقه شدند. عملیات با شدت ادامه داشت بهطوریکه در طی ۱۵ شبانهروز جنگ بسیار سخت در منطقه رزمندگان در مقابل دشمن با استقامت تلاش بسیار اجازه به نیروهای دشمن ندادند بااینحال بعد از عملیات کربلای ۵، آمریکا، شوروی و حامیان عراق مجبور شدند به خواستههای سیاسی ایران در قطعنامه ۵۹۸ تن دهند و این قطعنامه را چند ماه بعد تصویب کنند؛ اگرچه ایران قطعنامه را در سال ۱۳۶۸ پذیرفت.
در ادامه دکتر نور بالاپنل را به سمت دوران انقلاب هدایت کرد و گفت قبل از پیروزی انقلاب ما برای این پیروزی شهید و مجروح دادیم در این شرایط حساس بیمارستانها هم زخمیها را پذیرش نمیکردند و یا اگر به آنجا میبردند راه برگشتی وجود نداشت من در آن زمان در مقطع اینترنی در بیمارستان امام خمینی بودم به کمک دوستان به این فکر افتادیم که برای نجات جان مجروحین خانههای تیمی پزشکی راهاندازی کردیم و نیازهای پزشکی را در این خانه فراهم نمودیم تا بتوانیم همگام با مردم در مبارزات سهمی داشته باشیم؛ و یا حتی در راهپیماییها از فرصتها استفاده میکردیم و جزوات آموزشی پزشکی در بین مردم پخش میکردیم تا حداقل در زمان بحران مردم بتوانند به مداوای خود بپردازند. من اعتقاددارم تجربهای که در طول این سالها به دست آوردم مردم ایران را مردمی ایثارگر دیدم و اطمینان دارم همه دوستانی که در این جمع هستند اگر کشور در معرض حادثه قرار بگیرد آنچنان با هیجان به کمکرسانی خود ادامه میدهند که قابل وصف نیست.
در ادامه دکتر ذاکریان عضو هیئتعلمی دانشکده بهداشت گفت: دکتر نوربالا در سن ۲۳ سالگی توانست با کمک دیگر دوستانش یک بهداری باعظمت با آن شرایط سخت تأسیس نمایند الآن حضور و حیات من در اینجا نتیجه زحمات ایشان است. من در آن زمان یک جوان ۱۵ ساله بودم در کلاس سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بودم رفتم به جنگ مجروح شدم و توانستند در آن شرایط مجروحیتم در خط مقدم در فاصله بسیار کوتاه من را به نزدیکترین بیمارستان صحرایی که توسط دکتر نوربالا و تیم پزشکی طراحیشده بود از یک مرگ حتمی نجات دهند و بدون هیچ نگرانی در فاصله اند ک زمان کوتاه خودم را در بیمارستان تهران برای درمان قطعی ببینم.
دکتر نوربالا درجای دیگر از گفتگوی خود در این پنل با اشاره به مشکلات روحی و روانی در زمان حوادث غیرمترقبه اشاره کرد و گفت باید مقاوم باشیم در مدیریت بحران آمادگی شرط اول است. مانورهایی که اجرا میشود ازاینجهت است که از آمادگیهای لازم برخوردار باشیم این آمادگیها بهصورت فیزیکی و فراهم کردن تجهیزات و موارد دیگری باشد. وی گفت کشور سوئیس ۴۰۰ سال با هیچ کشوری وارد جنگ نشده آنها اما در خانههایشان پناهگاه و تمام تجهیزات درمانی و غذایی دارند واز دورههای آموزشهای دفاعی کافی برخوردار هستند هرازگاهی به ا ین پناهگاه شخصی سرکشی میکنند و چیزهایی که تاریخمصرف آنها تمامشده مجدداً جایگزین مینمایند همینطور که ما را برای برنامههای اورژانس، خود را آماده میکنیم ما باید آمادگی فکری داشته باشیم و افرادی که اطراف ما قراردادند ازنظر روحی آموزشهای لازم به آنان داده شود تا در شرایط بحران بتوانند در برابر مشکلات آسیبپذیر باشند این دانش نیست بلکه مهارت است و باید تکرار شود تا مهارت بیاموزیم. من یقین دارم اگر حادثه پیش بیاید شما هم به همنوعان خود کمک خواهید کرد شما اکنون باید از این تجربیات بهخوبی استفاده نمایید که هم به درد خود و خانواده و جامعه و کل کشور میخورد.
خبر: اسماعیلی
عکس: گلمحمدی