در این مراسم که عده ای کثیری از ایثارگران و خانوده های آنها از واحدهای مختلف دانشگاه حضور داشتند ابتدا آیتی از قرآن کریم توسط حاج آقا اشتیاقی تلاوت شد و سپس ضمن گرامیداشت سی هفتمین سالگرد عملیات پر افتخار بیت المقدس و آزادی خرمشهر اشعاری به مناسبت میلاد دومین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت وکریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی (ع) قرائت شد . سپس حجت الاسلام و المسلمین دکتر غفاری معاون محترم دفتر نهاد رهبری در دانشگاه ضمن تقدیر از صبر و استقامت خانواده معظم شهدا و ایثارگران گفت، خانوادههای شهدا باید در تمام عرصههای کشور رهرو شایستهای برای فرزندان و پدران و شهید خود باشند. وی در ادامه مقاومت رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در مقابل بلوک شرق و غرب که یکی از میوه های شیرین آن آزاد سازی خرمشهر است را از افتخارات برشمرد و تاکید کرد : دشمن با حمایت تمامی ابرقدرتها به کشور حمله کرد ولی مردم غیور ایران با سلاح ایمان در برابر تهاجمات ایستادگی و مقاومت کردند.
معاون نهاد نمایندگی رهبزی گفت رزمندگان در جبهه اصطلاحی داشتند که به نفس اسب چموش میگفتند سوار کار این اسب باید یک شخصیت وجودی داشته باشد که خیلی ماهرانه وزبده باشد به این اسب چموش کسی می تواند سوار شود که تقوا داشته و برقواه نفسانیش مسلط باشد . و بتواند در پیچ وخم ها مدیریت کند و تنها چیزی که می تواند این را کنترل کند تقوا ی انسان است درحال حاضر نیز در فضای جبهه زندگی می کنیم در کشور ما جنگی وجود ندارد ولی جنگ اقتصادی سرجایش است و در این جنگ رسالتمان این است که به دوستان و اطرافیان و خانواده امید بدهیم .اموری که به ما محول میشود به نحو احسن انجام دهیم و در زندگیمان ائمه را سر مشق قرار دهیم نه آن ادم کم کار یا ان فرد که به بیت المال دست درازی کرده . الان دشمن در تمام فضای مجازی آمده است ما را نابود کند دل های ما را سیاه کند بذر ناامیدی بکارد تا بتواند محصولش را درو کند آن کسی که می تواند این نقشه ها را بر ملا کند و خنثی کند شما ایثارگران و مردم بصیر و دانای ما هستند آنها تلاش میکنند من وشما را ناامید کنند و در این عرصه تنها چیزی که می تواند با آن مقابله کند تقوا و ارتباط با خدا وقرآن است . وی گفت مرحوم سید طاوس در مورد ماه مبارک رمضان فرمود : بهترین ماهی که شما می توانید خودسازی کنید ماه رمضان است. که خودت را به خدا برسانید و همه ما بتوانیم از سفره قرآن بهره کافی ببریم و خودمان به معارف الهی برسانیم . ملاصدرا می گوید به دنبال استاد می گردم ولی چیزی پیدا نکردم من رو آوردم به قرآن به حدی از قرآن لذت بردم و به انداز ه ای به خدا عشق می ورزیدم که آخرش فرشتگان آمدند و دلداری می دادند خوش به حالت به گام های استوارت که این نورانیت چگونه بدست آورید که خودت را به نور قرآن وصل کردید . قرآن می گوید حرف را کم بزن وعمل را بیشتر کن .
در بخش دیگری از این همایش دکتر عمادی یکی از جانبا زان دوران دفاع مقدس به بیان خاطراتی از آن دوران و خاطرات سفر آفریقا پرداخت وی گفت در دوران نوجوانی، سختی روزگار را حس کردم و به آن عادت کردم و هرگز اعتراضی به آن نداشتم. با یادآوری این خاطرات، به یاد فرمایش مولا علی میافتم که فرمودند :«تجربه روزگار، از سختی روزگار به دست میآید، نه راحت روزگار.» این جمله بسیار کامل و پرمعنایی است که حضرت فرمودند. حس میکنم امروز اگر در آفریقا حضور پیدا می کنم و میتوانم سختیهای حضور در شرایطی متفاوت را تحملکنم، به خاطر زندگی در کوه و دشت بوده که آن را اندوخته و سرمایهای بزرگ در دوران نوجوانی خود میدانم. در سال ۶۴ تصمیم گرفتم به جبهه بروم بدون اطلاع به خانواده به اهواز رفتم تماس گرفتم به مادرم گفتم به جبهه آمدم و مادرم چند دقیقه ای گریه کرد و در کنارآن پدر نشسته بود . پدرم فرد با نفوذ در خانه بود وبه من گفت آقا ناصر بزرگ شدی و آدم شدی و بدون اجازه رفتی جبهه اگر صدام تو را نکشت من تو را می کشم . در جبهه فرمانده گردن به من ما موریت داد که چهار نفر مجروح شیمیائی را به نزدیک ترین بیمارستان برسانم در آن منطقه هیچ اثری از آمبولانس نبود به ناچار آنهارا با یک خودرو نظامی بعد از پیمودن مسافت چهار ساعته به یکی از بیمارستان های محل منطقه رساندم اما یکی از مجروحین شیمیایی بر اثر شدت جراحات شیمیایی که از ناحیه دست وپا و چشم بشدت زخمی بود جان خود را از دست داد شهید شد و این برای من بسیار غم انگیز بود و ییش خودم احساس شرمساری می کردم می گفتم اگر اورا زودتر می رساندم شاید این اتفاق رخ نمی داد .
در یکی از سفرهایم به افریقا در شهر برونی یک سیاه پوستی که ساکن یکی از شهرهای افریقایی بود دچار تومور پوستی شده بود و مورد عمل جراحی قرار گرفت بود در ساعت ۸ شب از بیمارستان زنگ زدند که این مریض که صبح عمل کردید دچارخونریزی شده برای درمان این مریض خودم را به بیمارستان رساندم بعد از درمان ساعت ۱۰ شب مجبور بودم یک مسافت طولانی را برگردم تا با ایستگاه برسم وقتی از بیمارستان بیرون آمدم حس کردم دو سه نفر پشت سرمن هستند ولی با خودم گفتم حتما اتفاقی است کمی قدم ها را کندکردم آنها هم قدم هایشان کند کردند من قدم هایم را تند کردم آنها هم تند کردند یکی از آنها دستش روی شانه من گذاشت و به من گفت بنیشین و گفتند هرچه دارید بریز بیرون که من یک موبایل مقداری پول داشتم که همه را روی زمین ریختم و بعد به من گفتند شما سفید پوست ها چیزی بیشتر از این دارید که یک دفعه حس کردم زیر زانوی چپم گرم شد وگفتند این چاقوی اول است اگر تمام پول ها را ندهید چاقوی دوم هم میزنیم من گفتم هیچ پول دیگر ندارم به ایشان گفتم من پزشک هستم و برای کمک به شما به اینجا امدم باور نمی کردند پرسیدند از کجا بفهمیم گفتم به همین موبایل به دوستان زنگ بزنید و سوال کنید . وقتی مطمئن شدند با یک پارچه ای زخم من را بستند موبایل و پولم را به من پس دادند و من را همراهی کردند تا ایستگاه قصدم از این ماجرا چه بود خدمتی که به مردم کردیم دزدان کنیایی سر تعظیم فرود آوردند ولی در کشور ما که هشت سال جنگ کردیم زن وفرزند و همسر … از دست دادیم همه جا مورد بی مهری قرار میگیریم ودزدانی هستند که هنوز دستشان کوتاه نشده طلبکار ما و شما هستند عزیزان ما باید مثل زمان جنک بدون اعتنا به مظاهر دنیوی با اعتقاد راسخ تلاش کنیم و زندگی مولا علی (ع ) را سرمشق قرار دهیم نه کم کاری و سهل انگاری
عده ای فرصت طلب را انشالله خداوند در این ماه مبارک ما را مهمانان واقعی خویش قرار دهد
مراسم با اقامه نماز جماعت مغرب و عشا به امامت حجت الاسلام و المسلمین غفاری و ضیافت صمیمی و معنوی افطاری به پایان رسید.